به گزارش تارا نیوز، سواد رسانهای در ایران تنها یک مهارت ارتباطی نیست؛ یک ضرورت امنیتی–اجتماعی است. در دورانی که بازیگران جنگ ترکیبی با روشهای پیچیده تلاش میکنند الگوهای شناختی جامعه را هدف قرار دهند، شهروندی که توانایی تشخیص واقعیت از روایت را نداشته باشد، ناخواسته بخشی از چرخه عملیات رسانهای دشمن میشود.
برای درک اهمیت این ضرورت، ابتدا باید دانست جنگ ترکیبی چیست. جنگ ترکیبی استراتژیای است که مجموعهای از ابزارهای نظامی و غیرنظامی را به شکل همزمان و هماهنگ علیه یک کشور به کار میگیرد؛ از حملات سایبری و فشار اقتصادی گرفته تا عملیات روانی، نفوذ اطلاعاتی و تحریکات اجتماعی. هدف در این جنگ، صرفاً تخریب زیرساختهای سخت نیست؛ بلکه فلجکردن قدرت تصمیمگیری جامعه از طریق ایجاد آشوب ذهنی و عدم اطمینان است.
ستون فقرات جنگ ترکیبی، جنگ شناختی است.
این مفهوم فراتر از جنگ اطلاعاتی کلاسیک است. در جنگ شناختی، هدف نه فقط تغییر فکر افراد، بلکه دستکاری فرآیندهای ادراکی، احساسی، شناختی و انگیزشی آنهاست. دشمن در این میدان به دنبال تخریب ستونهای یک جامعه متمدن است.
عدم اعتماد عمومی به باور و نهادهای دولتی، عدم اعتماد به رسانههای رسمی و نداشتن باور به ساختارهای علمی و حتی به انسجام اجتماعی است.
ایجاد شکافهای ایدئولوژیک، سیاسی، قومی و اقتصادی بخشی از همان راهبرد برای فرسایش مقاومت اجتماعی از درون است. در چنین شرایطی، سلاح اصلی دشمن اطلاعات است و میدان نبرد، ذهن مخاطب است.
بنابراین مقابله با این تهدید، نیازمند ابزار دفاعی متناسب با ماهیت حمله است؛ و آن ابزار چیزی جز سواد رسانهای نیست.
جامعه در میدان یک جنگ شناختی

مریم اسماعیلیفرد، مدیرکل دفتر امور سیاسی، انتخابات و تقسیمات کشوری استانداری البرز در گفتگو با خبرنگار تارا نیوز درخصوص ضرورت مصونسازی ذهنی جامعه در برابر جنگ ترکیبی با اشاره به واقعیت کنونی اظهار کرد:ایران امروز دقیقاً در چنین جنگ ترکیبی قرار دارد؛ جنگی که بر خلاف میدانهای سنتی «بر خاک» نیست، بلکه «بر ذهن» جریان دارد.
وی تأکید میکند رسانهها مهمترین ابزار اثرگذاری در این میدان هستند و به همین دلیل سواد رسانهای باید از یک مهارت عمومی، به یک توان دفاعی برای شهروند ایرانی تبدیل شود.
چگونه ذهن هدف جنگ رسانهای میشود؟
اسماعیلیفرد یکی از کلیدیترین روشهای مصونسازی ذهنی را تکثر منابع میداند. از نظر او، هر رسانه تنها بخشی از واقعیت را بازنمایی میکند و اتکا به یک منبع واحد، شهروند را در برابر عملیات شناختی آسیبپذیر میسازد.
این مقام مسئول تاکید کرد:سواد رسانهای یک تخصص است؛ دانستن تکنیکهایی مانند تحلیل پیام، بررسی منبع، شناخت اهداف احتمالی، و قدرت تشخیص روایتسازی از خبر واقعی، ستونهای اصلی امنیت شناختی جامعه هستند.
به باور وی جنگ رسانهای علیه ایران کاملاً طراحیشده و هوشمندانه است و هدف آن ایجاد برداشتهای تحریفشده از واقعیت و تضعیف منافع ملی است. بنابراین ارتقای سواد رسانهای نه فقط وظیفه دولت، بلکه یک الزام شهروندی است.
دولت، نهادها و شهروندان چه باید بکنند؟
مدیرکل دفتر امور سیاسی البرز به اقدامهایی که نهادهای رسانهای در استان انجام میدهند اشاره میکند؛ از جمله برنامههای آموزشی خانه مطبوعات، اداره کل ارشاد و بسیج رسانه. او این فعالیتها را «گام نخست و مؤثر» میداند.
با این حال، بر یک اصل اساسی تأکید میکند: حتی بهترین برنامهها نیز زمانی نتیجه میدهد که شهروندان خود به دنبال تقویت ابزارهای شناختی باشند. جامعهای که در برابر روایتهای نادرست مقاوم شود، در برابر جنگ ترکیبی نیز پایدار میماند.
نکته پایانی
سواد رسانهای در ایران دیگر یک انتخاب فرهنگی نیست؛ یک ضرورت تمدنی است. جامعهای که قدرت تشخیص روایتها را دارد، ذهنش را از هجوم شایعات محافظت میکند، تصمیمهای آگاهانه میگیرد و اجازه نمیدهد جنگ ترکیبی امنیت ادراکی او را مختل کند.
این گزارش نشان میدهد مسیر مصونسازی شناختی جامعه نه از نهادهای رسمی، بلکه از «هر فرد» آغاز میشود. آینده از آنِ جامعهای است که میسنجد، مقایسه میکند، میآموزد و حقیقت را از دل انبوه روایتسازیها بیرون میکشد بنابراین سواد رسانهای یک ضرورت تمدنی است؛ از هر فرد آغاز میشود.
https://taranews.ir/?p=27752

