×

منوی بالا

منوی اصلی

دسترسی سریع

اخبار سایت

اخبار ویژه

امروز : پنج شنبه, ۱۵ خرداد , ۱۴۰۴  .::.   برابر با : Thursday, 5 June , 2025  .::.  اخبار منتشر شده : 2 خبر
آمبولانس وقتی رسید که مرد مُرده بود
رویا پروینی

به گزارش تارا نیوز و به نقل از فارس کارمندان شرکت عمران شهر مهستان همه در حال فعالیت در اتاقشان بودند که یکدفعه فریاد یک زن، سکوت طبقه همکف را شکست. زن، سراسیمه و هراسان، از همکاران حاضر کمک می‌خواست، همسرش در نمازخانه روی زمین افتاده بود. عرق سرد بر پیشانی‌اش نشسته، لب‌هایش کبود شده و نفس‌هایش با صدایی خفه به گلو بازمی‌گشت. آنچه در ادامه رخ داد، نه‌فقط یک مرگ ناگهانی، بلکه روایتی تلخ از یک ضعف عمیق در زیرساخت‌های امدادی و اورژانسی شهری بود که می‌توانست با فقط چند دقیقه واکنش سریع، به یک زندگی نجات‌یافته ختم شود، نه مرگی که حالا باید برای آن، عزاداری شود.همسر متوفی که هنوز در شوک اتفاق مانده، روایت را این‌گونه آغاز می‌کند: برای کار اداری رفته بودیم شرکت عمران. شوهرم نه فشار داشت، نه قند و نه مشکل قلبی. حتی یک بار هم سابقه بیمارستان نداشت. یهو گفت حالم بده… عرق سرد می‌ریخت. گفتم ببریمت دکتر، گفت نه… برویم نمازخانه یه کم دراز بکشم خوب میشوم.
آن‌ها به نمازخانه طبقه همکف رفتند. مرد بر زمین دراز کشید. هنوز دقایقی نگذشته بود که حالت چهره‌اش تغییر کرد، صدای تنفسش غیرطبیعی شد. همسرش سراسیمه به بیرون دویده و فریاد زد. کارکنان شرکت عمران به‌سرعت خود را به محل رساندند. همان لحظه‌ها که هر ثانیه‌اش حکم طلا داشت، حکم زندگی داشت، تماس با اورژانس ۱۱۵ برقرار شد. ساعت ۱۱:۵۰ دقیقه.در این بین، زنی از میان ارباب‌رجوع‌ها، خود را بهیار معرفی کرد و داوطلبانه وارد عمل شد. او عملیات احیای قلبی (CPR) را آغاز کرد. برای لحظاتی کورسوی امیدی در دل همسر بیمار روشن شد و فریادهایش کم شد… شوهرش چشمانش را باز کرد… نفس کشید… خیال او و حاضرین راحت شد… البته که هنوز اورژانس نیامده بود.اما نفس‌های مرد دوباره بند آمد و با گذشت هر دقیقه، اضطراب‌ها عمیق‌تر می‌شد. بهیار حاضر در محل، بار دیگر عملیات احیای قلبی را آغاز کرد، تلاشی بی‌وقفه برای نگه‌داشتن کورسوی امید. تماس‌های پیاپی با اورژانس ادامه داشت، اما پاسخی جز انتظار در راه نبود.زن می‌گوید: به جای این که تیم اعزام کنن، از پشت تلفن شروع کردن سوال پرسیدن… حالا چه علائمی داره؟ آیا نفس می‌کشه؟… وقتی اعتراض کردم، گفتن محترمانه حرف بزنید و داد نزنید! گفتم خانم شوهرم داره می‌میره! اما تلفن رو قطع کردن!
طبق گفته شاهدان، پایگاه اورژانس شهر مهستان در حالت عادی تنها ۴ کیلومتر با محل حادثه فاصله دارد اما آن روز طبق گفته مرکز ۱۱۵ برای پوشش یک مأموریت رفته بودند و به ناچار اورژانس از روستای خور اعزام شد، روستایی که بیش از ۱۵ کیلومتر با محل حادثه فاصله دارد. و همین فاصله، همین نبودن در لحظه‌ی حیاتی، کافی بود تا مرگ جلوتر از نجات برسد.در نهایت، وقتی اورژانس آمد، مرگ پیش‌تر رسیده بود. آری آمبولانس بعد از ۴۰ دقیقه به شرکت عمران رسید. ماساژ قلبی، شوک، تزریق، هیچ‌کدام دیگر فایده‌ای نداشت.آنچه می‌توانست در دقیقه دهم نجات یابد، در دقیقه چهلم به پایان رسیده بود و یک مرد، تنها به‌خاطر نبود یک پایگاه اورژانس در زمان مناسب، مرد. در نمازخانه‌ی یک اداره. روبه‌روی چشم همسرش…
یک آمبولانس برای یک شهراما این‌جا درد آغاز می‌شود. اورژانس مهستان، تنها یک پایگاه دارد. یک پایگاه برای شهری با ده‌ها هزار نفر جمعیت، چندین فاز، خیابان‌های پراکنده و کوچه‌هایی که هر کدام، خانه‌ خانواده‌ای‌ست. اما همان یک پایگاه، در لحظه حادثه مأموریت دیگری داشت و به آنجا اعزام شده بود.شاهدین این اتفاق در کمال بهت‌زدگی می‌پرسند: چرا یک شهر کامل، باید با یک پایگاه، همه نیازهای خود و اطراف را پاسخ دهد؟یکی از کارکنان شرکت عمران که شاهد مستقیم حادثه بود، می‌گوید: همه‌مون فقط التماس می‌کردیم اورژانس برسه… اون خانم بهیار با تمام وجود تلاش کرد، اما امکانات نبود… اون مرد می‌تونست زنده بمونه. کاش فقط ۲۰ دقیقه زودتر می‌رسیدن.
مهستان شهری‌ست که در حال گسترش است، رشد کرده، فازهای جدید ساخته شده‌اند، جمعیت بالا رفته، اما زیرساخت‌ها جا مانده‌اند. نه فقط اورژانس ندارد، بلکه آتش‌نشانی‌اش هم نردبان ندارد! یعنی اگر در یکی از برج‌های شهر آتش‌سوزی شود، ساکنان طبقات بالا باید چشم به راه چه کسی بمانند؟ باد؟ معجزه؟
اورژانس چه می‌گوید؟سجاد اینانلو، رئیس مرکز اورژانس ناحیه ۵ استان البرز در این خصوص می‌گوید: بر اساس مستنداتی که بررسی کرده‌ام، تماس اولیه با اورژانس در ساعت ۱۱:۵۴ ثبت شده و آمبولانس رأس ساعت ۱۲:۲۰ به محل حادثه رسیده، یعنی حدود ۲۵ دقیقه بعد از اعلام مأموریت! با این حجم ماموریت، واقعاً بیشتر از این در توان سیستم نیست.او هم که منتقد نبود تجهیزات است،‌ اضافه می‌کند؛‌ در حال حاضر تنها یک پایگاه اورژانس در شهر مهستان فعال است که آن هم وظیفه پوشش مناطق اطراف از جمله فشند را نیز بر عهده دارد.
اما یک سوال از برخی مسئولان؛ اگر آن مرد، عزیز شما بود چکار می‌کردید؟
مرگ این شهروند، حاصل یک ایست قلبی نبود، حاصل ایست خدماتی در شهری بود که رشد کرده، اما پشتیبانی نشده است.

منبع خبر : فارس

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.


});